کد مطلب:90320 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:143

ابوذر مرد تقوی و فضیلت











ابوذر (جندب بن جناده) صحابی عظیم الشان، از دانشمندان و سابقین به اسلام و پنجمین كسی است كه به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ایمان آورده و مسلمان گردید. وی مردی زاهد،

[صفحه 195]

راستگو و سخن گویی توانا و صریح اللهجه بود و در حق گویی بی پروا سخن می گفت.

روایاتی از پیامبر و ائمه ی معصومین علیهم السلام درباره ی او نقل شده، حدیث ذیل یكی از آنهاست:

«عن عبدالله بن عمر قال: سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم قال: ما اظلت الخضراء و لا اقلت الغبراء علی ذی لهجه اصدق من ابی ذر، یعیش وحده و یموت وحده و یدخل الجنه وحده.»: عبدالله بن عمر گفت: از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم كه فرمود: آسمان سایه نیفكند و زمین موجودی راستگوتر و صریح اللهجه تر از ابوذر برنداشت، او به تنهایی زندگی می كند و تنها برانگیخته و تنها به بهشت می رود.

یعنی تنها و دور از اجتماع، از دنیا رخت برمی بندد و در روز نشور، به تنهایی مبعوث می شود، چرا كه فردی همتای او، در عمل نبوده، تا با او محشور گردد و خود به تنهایی، به بهشت می رود، زیرا مبارزی همانند او، در عصر وی وجود نداشت كه با او در یك درجه باشد و با وی به بهشت برود.

«كشی» می گوید: ابوذر از خوف خدا آنقدر گریست كه دیده اش آسیب دید، به او گفتند: از خدا بخواه، تا چشمانت را شفا دهد، گفت: بر دو چیز مهم اندوه دارم كه مرا از توجه به درد چشمم بازداشته، گفتند: آن دو مهم چیست؟ گفت: یكی بهشت است و دیگری دوزخ.

در وقت مردنش، به او گفتند: از اندوخته هایت سخن بگو، گفت: جز عمل اندوخته ای ندارم، گفتند: پرسش ما از طلا و نقره بود، گفت: آنچه را كه در روز كسب می كردم، تا شب نگه نمی داشتم و آنچه كه شب به دستم می رسید، تا صبح نزدم نبوده به فقرا تقسیم می نمودم، كندویی دارم كه دارایی خود را در آنجا، ذخیره كرده ام و آن

[صفحه 196]

قبر است، از پیامبر شنیدم كه فرمود: كندوی مومن قبر اوست.

عطاء گوید: ابوذر را با لباس كهنه ای كه به تن داشت و نماز می خواند، دیدم و به او گفتم: مگر از این لباس بهتر نداری؟ گفت: اگر داشتم به تنم می دیدی، گفتم: مدتی تو را با جامه و لباس نو می دیدم، گفت: فرزند برادر، از خود محتاج تر، یافتم، آن دو جامه را به او دادم، گفتم: به خدا سوگند، تو از هر كس نیازمندتری. گفت: آری به رضای خدا نیاز دارم.

ابوذر، مردی مبارز، صریح و بی واهمه در دین بود. وی با دنیاپرستان و غارتگران بیت المال، سخت درگیر بود و با آنها، با شدت مبارزه می كرد، از اینرو مورد خشم عثمان قرار گرفت. عمده چیزی كه روح انقلابی ابوذر را، در فشار گذارده بود و به خلیفه اعتراض می كرد، بذل و بخششهای بی حد و حساب وی، به اطرافیانش بود. ابوذر كه این ریخت و پاشها را مشاهده می كرد و در كنار آن، فقرا و تهی دستان كه از فقر و ناداری رنج می بردند و به اقل قوت خود، دسترسی نداشتند، می دید، سخت برآشفته، می شد، زمانی كه به شام تبعید بود، در كوچه و بازار و با صدای بلند، این آیه را كه به خلیفه و یارانش گوشه می زد، قرائت می كرد:

«الذین یكنزون الذهب و الفضه و لا ینفقونها فی سبیل الله فبشرهم بعذاب الیم.»: آنانكه طلا و نقره را گنجینه نموده و در راه خدا انفاق نمی كنند، ای پیامبر آنها را به عذاب دردناك خبر بده.

دوستان و هواداران خلیفه خواندن این آیه را، در جمع مردم كه به رفتار خلیفه نظر داشت و زیربنای انقلاب را، علیه خلیفه پایه ریزی می كرد، به مصلحت حكومت وقت نمی دیدند، گفتار وی را به خلیفه گزارش می كردند و آتش خشم عثمان را، علیه ابوذر دامن می زدند، اما عثمان كه در برابر سخنان حق وی، جز سكوت چاره ای نداشت، به فكر افتاد كه به هر وسیله، ابوذر را از خواندن این آیه و مانند آنكه، به

[صفحه 197]

اعمال او اعتراض داشت، بازدارد، از اینرو به یكی از نزدیكان (معاویه) ابلاغ نمود كه ابوذر را از خواندن این آیه، جلوگیری كند، ابوذر گفت: آیا عثمان حق دارد مرا از خواندن قرآن منع كند؟ هرگز، به خدا سوگند به خاطر خشنودی او، خدا را خشمناك نخواهم كرد. این اقدام شجاعانه او، بود كه خلیفه را عصبانی نموده، تا آنجا كه دستور داد، وی را با وضع رقت باری، به مدینه برگردانند.

زمانی كه عثمان، ابوذر را به «ربذه» تبعید نمود، فرمان داد كه كسی حق ندارد، وی را بدرقه نماید! امیرالمومنین علیه السلام با جمعی، به احترام ابوذر، تا بیرون شهر وی را بدرقه نمودند. علی علیه السلام در وقت تودیع فرمود: «یا اباذر انك غضبت لله فارج من غضبت له.»: ای ابوذر! تو برای خدا بر اینها، (عثمان و یارانش) خشم گرفتی، تا تو را تبعید كردند، پس به آنكس كه برای او غضبناك شدی، امیدوار باش، اینها به خاطر دنیایشان بر تو خشم گرفتند، چون از تو ترسیدند، اما تو به خاطر دینت اینها را عصبانی نمودی، خداوند به تو جزای خیر عنایت فرماید.

[صفحه 198]


صفحه 195، 196، 197، 198.